تالار گفتگوی هنرستان فنی و حرفه ای علم و صنعت شیراز
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

ased shooyee

اذهب الى الأسفل

ased shooyee Empty ased shooyee

پست  peyman_morade السبت مارس 08, 2008 6:39 am

اسيدشويي


@ I love you
تميزكاري يكي از متداول‌ترين فرايندهاي صنعتي است. اين فرايند در كارهاي آبكاري كوچك، در كارخانه‌هاي توليد اتومبيل، در كارخانه‌هاي توليد فولاد و در هر كارخانه‌اي كه كار شامل استفاده از يك پوشش براي فلز پايه باشد ديده مي‌شود. تميزكاري يك فرايند پوشته برداي است كه از طريق آن اكسيدها و جرم‌هاي يك سطح فلزي به طريق شيميايي و با غوطه‌ور ساختن آن در يك اسيد معدني رقيق، معمولاً، ولي نه هميشه، اسيد سولفوريك يا هيدروكلريك برطرف مي‌شوند. هر چند از فرايندهاي ديگر جرم‌برداري نيز استفاده مي‌شود، اسيد شويي متداول‌ترين كاربرد را دارد.

فرآيند تميزكاري

اگر چه فرايندهاي گوناگون اسيدشويي نام‌هاي مختلفي دارند، اين فرآيندها را مي‌توان به سه نوع كلي تقسيم‌بندي كرد:

الف) تميزكاري ساكن يا تميز كاري خمره‌اي

ب) تميزكاري دسته‌اي

ج) تميزكاري پيوسته.

تميزكاري ساكن يا خمره‌اي، براي مثال اكثراً مربوط به صنعت آبكاري است، در حالي كه اسيدشويي دسته‌اي و پيوسته معمولاً مربوط به صنايع توليدي بزرگ مي‌باشد. در اسيد شويي ساكن، محصول در محلول اسيد غوطه‌ور مي‌شود و معمولاً ساكن باقي مي‌ماند، در حالي كه محلول در حال حركت است. در اسيد شويي دسته‌اي چندين قطعه از يك محصول در محلول اسيد غوطه‌ور مي‌شود و معمولاً در حال حركت هستند. بالاخره در اسيدشويي پيوسته، محصول معمولاً نوار فولادي است كه پيچيده نشده است و در يك جهت افقي يا عمودي از ميان مخازن اسيد و شستشوي آب يا اسپري‌‌ها عبور مي‌كند. اين خط «پيوسته» ناميده مي‌شود زيرا نوك نوار پيچيده شده به انتهاي نوار قبلي جوش داده مي‌شود. ضمن اين كه خط هنوز كار مي‌كند. اين كار با استفاده از سوراخ‌هاي حلقه‌اي يا قسمت‌هاي بلند ممكن مي‌شود كه خط را بين قسمت ورودي و قسمت فرآوري به مقدار قابل ملاحظه‌اي شل مي‌كند. اين سوراخ‌ها و بلندي‌ها از كار انداختن بخش ورودي خط را براي جوش دادن انتهاي دو سيم‌پيچ ممكن مي‌سازند، ضمن اين كه عمل اسيد شويي يا عمل‌آوري همچنان ادامه مي‌يابد. اسيدشويي تقريباً تا اين اواخر از نظر فني تغيير چنداني نكرده بود، هر چند كه در حالي كه قبلاً تنها تقريباً از اسيدشويي با اسيد سولفوريك استفاده مي‌شد، اينك تمايلي وجود دارد كه در خطوط اسيد شويي پيوسته از اسيدشويي با اسيد هيدروكلريك استفاده شود و بايد توجه بيشتري به مشكلات تخليه پساب اسيدشويي يا بازيابي اسيد مبذول گردد. نوع عمليات اسيدشويي عمدتاً بستگي به محصولي دارد كه قرار است تميز بشود. براي مثال، تميز كردن اسيد در كارخانه‌هاي آبكاري دسته‌اي و اسيد شويي ميله‌ها يا صفحات فولادي معمولاً با روش خمره‌اي انجام مي‌گيرد. بعضي ورق‌هاي فولادي و سيم‌پيچ‌هاي سيمي يا ميله‌اي با روش دسته‌اي تميز مي‌شوند، در صورتي كه تقريباً تمام نوارهاي فولادي با خطوط اسيدشويي پيوسته داراي سرعت زياد (تا 300متر در دقيقه) تميز مي‌شوند.

در بعضي خطوط تميزكاري ساكن، از يك خمره قليايي چندگانه براي خنثي‌كردن اسيد استفاده مي‌شود. هر چند، در اكثر خطوط اسيدشويي در صنايع بزرگ توليد، مخازن آبكشي با آب‌شويي اسيد را برطرف مي‌كنند. شيوه استفاده شده مورد توجه مهندسي بهداشت حرفه‌اي است زيرا درجه اسيدپاشي، ظهور گازها و تشكيل بخار به روش به كارگرفته شده بستگي دارد. در اكثر خطوط اسيدشوييف‌چندين مخزن اسيد با غلظت‌هاي مختلف در يك خط يا (مثل مورد اسيدشويي سيم‌پيچ‌هاي سيمي يا ميله‌اي) به سورت نيم دايره پيچيده مي‌شوند . مخازن اسيد به وسيله مخازن شستشوي آب براي زدودن اسيد باقيماندهف با به وسيله يك مخزن خنثي كننده قليايي بعد از انجام شستشو با آب از هم جدا مي‌شوند. در اسيدشويي خمره‌اي يا دسته‌اي، براي برداشتن بار از مخزني به مخزن ديگر، از جرثقيل استفاده مي‌شود، در حالي كه در اسيد شويي پيوسته نواري، نوار به وسيله غلتك‌هاي كشنده از ميان مخازن حركت داده مي‌شود.

شيمي پايه عمل اسيدشويي هيدروكلريك اساساً با عمل اسيدشويي اسيد سولفوريك فرق مي‌كند. اسيد هيدروكلريك به آساني بيشتري انواع اكسيدهاي گوناگون آهن و جرم را حل مي‌كند، در عين حال نسبتاً آهسته‌تر از اسيد سولفوريك با فلز پايه واكنش مي‌كند. اسيد هيدروكلريك بسيار خورنده است و به خاطر فشار بخار زياد ان نسبت به اسيد سولفوريك احتياج به كنترل بخار دقيق‌تري دارد و توجه بيشتري بايد به طراحي سيستم‌هاي تخليه و كنترل دود مبذول شود. هر چند، كنترل درست بخار و دود اسيد در خطوط پيوسته اسيدسولفوريك نيز ضروري است.

ميزان تميزكاري، و نتيجتاً فلز از دست رفته، بستگي به چند عامل دارد، كه تعدادي عوامل عمده عبارتند از: غلظت اسيد؛ درجه حرارت محلول؛ زمان شستشو؛ بازدارنده‌هاي موجود؛ تكان دادن محلول. هر يك از اين عوامل مي‌توانند مورد توجه مهندسي بهداشت حرفه‌اي باشند؛ زيرا درجه خطر بالقوه، مربوط به روش خاص اسيدشويي را تعيين مي‌كند. ميزان اسيدشويي و بنابراين ميزان ظهور هيدروژن و تشكيل بخار، مستقيماً با غلظت اسيد از صفر تا حدود 25 درصد از نظر وزن افزايش پيدا مي‌كند. حرارت تأثير بسيار زيادي بر ميزان اسيدشويي دارد. براي مثال، با اسيد سولفوريك 15 درصد، افزايش حرارت از 20 تا 100 درجه سانتي‌گراد ميزان اسيدشويي را براي هر افزايش 8 تا 11 درجه سانتي‌گراد دو برابر مي‌كند. حرارت محلول‌هاي اسيد هيدروكلريك در خطوط اسيدشويي پيوسته از حدود 70 تا 75 درجه سانتي‌گراد با حداكثر غلظت اسيد در مخزن خروجي به ميزان حدود 15 درصد تغيير مي‌كند. در هر حال، در خطوط اسيدشويي پيوسته كه از اسيد سولفوريك استفاده مي‌كنند، از غلظت‌هاي بالاتر اسيد (تا 25 درصد) و حرارت‌هاي بالا (95تا 105 درجه سانتي‌گراد) براي تأثير بر ميزان تميزكاري در يك كدت زمان كوتاه استفاده مي‌شود. در هر فرايند اسيد شويي، جرم‌برداري در يك مدت زمان معين را مي‌توان با استفاده از يك غلظت زياد اسيد در درجه حرارت كم يا يك غلظت كم اسيد در درجه حرارت بالا به انجام رساند.

مواد

چندين اسيد معدني در يك اسيدشويي مورد مصرف قرار مي‌گيرد. چنين اسيدهايي مثل اسيد سولفوريك، هيدروكلريك، فسفريك، اسيد هيدروفلوريك و اسيد نيتريك را مي‌توان به تنهايي يا به صورت تركيب‌هاي گوناگون مورد استفاده قرار داد. براي مثال، در پاك كردن فولاد ضدزنگ وان شستشو ممكن است محتوي محلول‌هاي رقيق اسيدهاي سولفوريك، هيدروفلوريك و نيتريك باشد. تاكنون براي اسيدشويي آلياژهاي فولادي كربن‌دار و پست‌تر، اسيد سولفوريك بيشترين استفاده را داشته است همراه با اسيد هيدروكلريك كه در رده پس از آن به ميزان روزافزوني بيشتر مورد استفاده مي‌باشد.

بازدارنده‌ها به ميزان زيادي در محلول‌هاي اسيدشويي استفاده مي‌شوند. يك بازدارنده ماده‌اي است كه موقعي كه به يك محلول اسيد اضافه شود، حمله اسيد بر فلز پايه را كم كرده و يا مانع آن مي‌شود، بدون اينكه از لحاظ مواد بر روي عمل اسيدشويي اثر بگذارد. چنين موادي در خلال اسيدشويي مقدار كمي از كارآيي خود را از دست مي‌دهند، ولي ممكن است در ارتباط با گرما به وسيله حرارت بيش از اندازه فاسد شوند. بازدارنده‌ها شامل مواد گياهي يا حيواني تا مواد شيميايي مصنوعي پيچيده آلي هستند. ويژگي‌هاي اساسي مورد انتظار از يك بازدارنده عبارتند از اين كه بايد به راحتي در وان شستشو پخش شود، بايد از ظهور هيدروژن جلوگيري كند و نبايد روي سطح فلزي غشايي باقي بگذارد. بسياري از بازدارنده‌ها حاوي موادي هستند كه سبب تشكيل كف مي‌شود. روكش كفي روي وان شستشو از فرار غبار اسيد از سطح وان جلوگيري مي‌كند.



مخاطرات و پيشگيري از آن‌ها

از اسيدهاي مورد استفاده در عمليات تميزكاري، يعني اسيد سولفوريك، هيدروكلريك، فسفريك، نيتريك و هيدروفلوريك، دو تاي آخر تأثير بيشتري بر سيستم تنفسي، پوست و چشم‌ها دارند، ولي اين اسيدها در اسيدشويي در مقايسه با اسيدهاي سولفوريك و هيدروكلريكف فقط به ميزان بسيار كمي استفاده مي‌شوند. خطر بالقوه عمده اسيدهاي هيدروفلوريك و نيتريك واكنش آن‌ها بر سيستم فوقاني تنفسي است. هر چند، اين واكنش و نيز واكنش بر چشم‌ها و پوست در غلظت‌هاي كاملاً كمتر از ميزان حد آستانه TLV مربوط به هر اسيد اتفاق مي‌افتد و در نتيجه معمولاً شديد نيست.

مقادير حد آستانه زير توسط ACGIH براي اسيدهاي اسيدشويي در سال 1980 تعيين گرديده است:

اسيد
) TLV (

سولفوريك
1

هيدروكلريك
7

هيدروفلوريك
2.5

فسفريك
1

نيتريك
5




در هر حال، چنانچه هنگام حضور دو بخار اسيد يا بيشتر آثار تشديدكننده اتفاق بيافتد، حد آستانه با محاسبه زير تعيين مي‌شود:


براي مثال، اگر بخار اسيد سولفوريك و نيتريك به ترتيب در غلظت‌هاي 0.5 ميلي‌گرم در متر مكعب و 2 ميلي‌گرم در مترمكعب وجود داشته باشد محاسبه بدين قرارخواهد بود:




از آنجا كه مقدار محاسبه شده كمتر از 1 است. مقدار TLV براي مخلوط بيش از اندازه نبوده است.

سبب عمده گريز مه و غبار يا بخار اسيد از مخازن اسيد در اسيدشويي تشكيل حباب‌هاي هيدروژن و بخاري است كه بخار اسيد را از سطح محلول منتقل مي‌كند. ميزان تشكيل گاز بستگي به عواملي دارد كه قبلاً در مورد آن‌ها بحث شد و ميزان اسيدشويي را تعيين مي‌كنند. بازدارنده‌هاي نوع محلول يا نوع كف گريز بخار را كاهش مي‌دهند. چنان‌چه عمل اسيدشويي آهسته باشد، وجود يك بازدارنده به عنوان يك عامل كنترل مي‌تواند كاملاً مناسب باشد، ولي در مواردي كه اين عمل سريع است، تهويه مكانيكي (معمولاً نوع تخليه موضعي) ترجيح دارد. در جايي كه كلاهك بايد در طول يك ضلع يا هر دو ضلع مخزن ادامه داشته باشند. اگر در يك جانب جا داده شوند، بايد هوا را به ميزاني برابر با 60 مترمكعب در دقيقه براي هر متر مربع سطح مخزن از عقب كارگر به سوي مدخل بكشند. در هر حال، در جايي كه عرض مخزن بيش از 1.25 متر است مخزن بايد محصور بوده و تهويه خروجي داشته باشد، در مورد مخازن خيلي پهن ترجيحاً به وسيله تهويه فشار به جلو ـ كشش، در مواردي كه هوا را از يك جانب به سوي سوراخ تخليه در مقابل مخزن دميده مي‌شود. در مورد خطوط اسيدشويي پيوسته همين وضع وجود دارد، كه ميزان تهويه حدود 3 تا 4 مترمكعب در دقيقه براي هر مترمربع سطح باز كاملاً رضايت‌بخش بوده است، به شرط اينكه پوشش‌هاي مخزن و تمام سيستم‌ محكم بوده و عاري از نشتي باشد.

مواد ساخت مورد استفاده در سيستم‌هاي تهويه مخزن، سهم مهمي در كاهش خورندگي دارند. به نظر مي‌رسد كلريدپلي‌وينيل، پلي‌اتيلن و پلي‌پروپيلن براي اسيدهاي اسيدشويي نسبت به غلظت‌هاي رقيق اسيد سولفوريك در درجات حرارت بالاتر از 60 درجه سانتي‌گراد مناسب‌تر بوده‌اند.در خطوط اسيدشويي پيوسته اسيد سولفوريك در كارخانه‌هاي فولادسازي، فايبرگلاس و پلي‌پروپيلن مناسب بوده‌اند و در خطوط اسيد هيدروكلريك پلي‌استر و فايبرگلاس مناسب بوده‌اند. درجايي كه كارگران بتوانند روي گذرگاه‌هايي در امتداد بالاي مخازن بمانند، بايد نرده‌هاي محافظ تأمين گردد.

Sleep Basketball affraid

peyman_morade

تعداد پستها : 19
تاريخ التسجيل : 2008-03-05

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

ased shooyee Empty جداساز

پست  peyman_morade السبت مارس 08, 2008 6:41 am

نگاه اجمالی
هدف از جداسازی ، حذف مزاحمت‌ها ، غلیظ کردن محلول مورد نظر و یا سایر موارد است. برای جداسازی از اختلاف در خصوصیات فیزیکی استفاده می‌شود، مثل فراریت ، حلالیت و ضریب تقسیم مواد__ و ... . در آنالیز و جداسازی مواد مختلف از تکنیک‌های ویژه‌ای برحسب نوع و ساختار مواد و مخلوط‌ها استفاده می‌شود که برخی از آنها که معروف بوده و حائز اهمیت بیشتری هستند، در زیر می‌آوریم. cyclops

تبلور
هدف از تبلور ، جداسازی ناخالصی از اجسام جامد است. در این روش ، ابتدا جامد ناخالص را در یک حلال گرم حل می‌کنند، سپس محلول را صاف می‌کنند. ناخالصی‌ها در فاز مایع باقی می‌مانند. اگر تبلور طی چند مرحله صورت گیرد، به آن تبلور جزء به جزء می‌گویند. در این روش انتخاب حلال از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر از تکنیک ذوب برای جداسازی ناخالصی از جامد استفاده شود، به آن تصفیه ذوب گویند.

این روش در جدا کردن ناخالصی‌های ژرمانیم و اسید بتروییک کاربرد دارد. در این فرآیند ، ضریب تقسیم برابر با نسبت غلظت ناخالصی در فاز جامد به غلظت ناخالصی در فاز مایع است.

تقطیر
اگر هدف از تقطیر ، جداسازی یک مخلوط به اجزای بالا باشد، از تقطیر ساده برای جداسازی اجزاء استفاده می‌شود. اما اگر همه اجزاء فرار باشند، از تقطیر جزء به جزء برای جداسازی استفاده می‌شود. اگر یک مخلوط تولید آزئوتروپ کند، ( مثل آب و الکل) نمی‌توان از روش تقطیر جزء به جزء ، اجزای آن را جدا کرد. برای جداسازی این مخلوط از روش‌های تقطیر با بخار آب ، تقطیر در خلاء و تقطیر ناگهانی استفاده می‌کنند.

در تقطیر با بخار آب هیچگاه درجه حرارت تقطیر از نقطه جوش آب بیشتر نمی‌شود. ترکیباتی نظیر تولوئن ، اتیلن ، گلیسیرین و اسیدهای چرب از این طریق جدا می‌شوند. برای جلوگیری از تجزیه مایعاتی که دارای نقطه جوش بالایی هستند از تقطیر در خلاء استفاده می‌شود. با کاهش فشار ، نقطه جوش مایع کاهش پیدا می‌کند.

در تهیه آب آشامیدنی از آب دریا و تهیه آب مقطر نیروگاه‌ها از تقطیر ناگهانی استفاده می‌شود. در این روش مایع بطور مداوم وارد و بخار بطور مداوم خارج می‌شود.

رسوب دادن
نوعی روش جداسازی است که اساس آن اختلاف حلالیت اجسام می‌باشد. یعنی جزیی که حلالیت کمتری دارد زودتر جدا می‌شود. با افزایش نیروی جاذبه سرعت ته‌نشین شدن افزایش پیدا می‌کند. عمل سانتریفوژ در واقع بر همین اساس است.



استخراج
اساس این روش ، اختلاف حلالیت یک جزء در دو حلال غیر قابل حل در یکدیگر است. اگر دو حلال غیر قابل استخراج ، مایع باشند، به این روش استخراج مایع ـ مایع گویند و اگر یک جسم جامد به وسیله یک حلال استخراج شود، به آن استخراج جامد ـ مایع گویند (مثل استخراج اسانس‌ها ، عصاره‌ها و روغن از دانه‌های گیاهی). عموما دو فاز مورد استفاده ، یکی آب است و دیگری یک حلال آلی.

مقداری از جسم در فاز آبی و مقداری نیز در فاز آلی می‌باشد. بازده استخراج با ضریب تقسیم نسبت مستقیم دارد. دوبار استخراج با حجم کمتر از حلال آلی همیشه موثر از یک بار استخراج با حجمی مساوی دو برابر حجم اول است. چون در حالت اول ، مقدار وزن ماده باقی‌مانده محلول در آب ، کمتر از حالت دوم خواهد بود.

کروماتوگرافی
اساس کروماتوگرافی ، جذب سطحی مواد و توزیع آنها در دو فاز می‌باشد. یکی از فازها ثابت و فاز دیگر متحرک است که نمونه مورد نظر در فاز متحرک جدا می‌شود. فاز ثابت یا جامد است و یا مایع و فاز متحرک یا مایع است و یا گاز . اگر فاز ثابت ، جامد و فاز متحرک ، مایع باشد، به آن کروماتوگرافی مایع ـ جامد ( LSC ) گویند. اگر فاز متحرک ، گاز و فاز ثابت ، جامد باشد، به آن کروماتوگرافی گاز - جامد ( GSC ) گویند. اگر فاز متحرک ، مایع و فاز ثابت نیز مایع باشد به آن کروماتوگرافی مایع ـ مایع ( LLC یا HPLC ) گویند و در نهایت اگر فاز متحرک ، گاز و فاز ثابت ، مایع باشد، به آن کروماتوگرافی گاز - مایع ( GLC یا VPC ) گویند.

در LSC ، جدا شدن بر اساس جذب سطحی یا تعریض یون‌ها و یا تشکیل کمپلکس می‌باشد. در GSC اساس ، جداسازی جذب سطحی است. در LLC و GLC ، مواد بر اساس توزیع بین دو فاز جدا می‌شوند. پس کروماتوگرافی روشی برای جداسازی مخلوط بدلیل اختلاف تحرک آنها می‌باشد.

کروماتوگرافی LSC در واقع نوعی کروماتوموگرافی جذبی است که مواد بر اساس اختلاف در قابلیت جذب خود روی سطح جامد از یکدیگر جدا می‌شوند. در GSC نیز اساس جداسازی جذب سطحی فاز گاز روی سطح جامد است. از این روش برای خالص سازی گازها استفاده می‌شود.



کروماتوگرافی تبادل یونی
کروماتوگرافی تبادل یونی ، روشی است که در آن ، یون‌ها بین یک محلول و یک فاز جامد ( رزین ) مبادله می‌شوند. این تبادل ، برگشت پذیر است. فاز جامد در آب ، غیر محلول بوده و دارای بنیان‌های اسیدی و بازی باشد. نوع معدنی این مواد جامد ، ممکن است شبیه زئولیت‌ها باشند و نوع جدید آنها از مشتقات هستند و برای جداسازی فلزات قلیایی خاکی بکار می‌روند. رزین‌های تبادل یونی ، منشا آلی دارند و از پلیمرهای با وزن مولکولی بالا ساخته می‌شوند.

تشکیل این رزین‌ها بر اساس پلیمریزاسیون پلی‌استیرن و وینیل‌بنزن استوار است. رزین‌ها به دو نوع تعویض کننده آنیونی و کاتیونی تقسیم می‌شوند. هر کدام از این تعویض کننده‌ها به نوع بازی ضعیف و قوی و اسیدی ضعیف و قوی تقسیم می‌شوند.

peyman_morade

تعداد پستها : 19
تاريخ التسجيل : 2008-03-05

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه


 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد